انفاق و ایثار امام علی علیه السلام
یکی از مهمترین دستورات اجتماعی اسلام انفاق و رسیدگی به فقرا و ضعیفان جامعه است. اگر این دستور به نحو صحیح انجام شود فقیر و مستمندی در جامعه باقی نخواهد ماند.
از این بالاتر و شریفتر، ایثار است، یعنی رسیدگی به حال ضعیفان، در حالی که خود انسان نیازمند است.
برای نمونه به بعضی از آنها اشاره میشود:
1) روزی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام گرسنه از منزل بیرون آمد تا چیزی تهیه کند. دیناری قرض کرد تا غذائی بخرد. در راه به مقداد برخورد. فرمود:«در این وقت گرم روز چرا از خانه خارج شده ای؟!»
مقداد گفت:«اهل و عیالم گرسنهاند.»
امیرالمؤمنین گریست و دینار را به مقداد داد. آنگاه خودش به مسجد رفت و تا شب در مسجد ماند. بعد از نماز مغرب رسول الله فرمود:«ای علی، برای افطار به خانه شما بیایم؟»
عرض کرد:«آری، بفرمائید.»
رسول خدا و امیرالمؤمنین وارد منزل شدند. دیدند فاطمه علیهاسلام در سجاده است و ظرفی از غذا پشت سر اوست.
امیرالمؤمنین پرسید این غذا از کجاست. فاطمه علیهاسلام عرض کرد:«این رزقی است که خداوند برای ما فرستاده است.»
2)روزی دیگر مقداد به امیرالمؤمنین عرض کرد:«سه روز است چیزی نخورده ایم.» امیرالمؤمنین زره خود را به پانصد درهم فروخت و مقداری از آن را به مقداد داد. بعد عرب بادیه نشینی از راه رسید و از امام خواست شترش را بخرد و اگر پول ندارد، نسیه ببرد. امام شترش را به صد درهم نسیه خرید. آن عرب رفت، عرب دیگری پیش آمد و گفت: «این شتر را می فروشی به صد و پنجاه درهم؟»
امام شتر را به صد و پنجاه درهم فروخت و از حسنین خواست بادیه نشین را بیابند و پولش را بدهند. اما ناگاه چشمش به رسول الله افتاد. پیامبر خندید و فرمود:«ای علی، صاحب این شتر جبرئیل بود و آن مشتری میکائیل *. و این به خاطر ایثاری بود که در حق مقداد کردی.»
3) مردی نخلستانی داشت. دختر فقیر همسایه از خرماهایی که روی زمین می افتاد میخورد ولی صاحب باغ به او اعتراض میکرد. پدر آن دختر نزد رسول خدا شکایت کرد. پیامبر به صاحب باغ فرمود:«باغت را با باغی در بهشت عوض کن.»
اما صاحب باغ قبول نکرد. در این هنگام، امیرالمومنین مزرعه خود را با باغ معامله کرد و سپس آن باغ را به همسایه فقیر بخشید.
- میکائیل یکی از چهار فرشته مقرب خدا و مأمور روزی رساندن به مخلوقات است .
منابع:
بحارالانوار، ج 41، باب 102، ص 24 تا 43.
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله یک دینار به علی علیه السلام داد و فرمود:« یا علی، برو برای خانوادهات چیزی تهیه کن.»
علی علیه السلام برخاست و رفت. در راه به مقداد بن اسود برخورد کرد. مقداد گفت کمی پول لازم دارد. علی علیه السلام یک دینار را به او داد و خودش به مسجد رفت. پیامبر خدا مدتی منتظر نشست، ولی چون علی نیامد، برخاست و به مسجد رفت. پرسید:« ای علی، چه کردی؟»
علی علیه السلام جواب داد:« ای رسول خدا، از شما که جدا شدم، مقداد را دیدم و یک دینار را به او دادم.»
رسول خدا صلی الله علیه واله فرمود:« بدان که جبرئیل داستان تو را برایم گفت و خداوند این آیه را برایت نازل کرده است:« ویوثرون عَلی اَنْفُصِهِمْ وَ لَوکانَ بهمْ خصاصة وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْیه فاولئک هُمُ الْمفَلْحِوُنَ »؛ _سوره حشر، آیه 9_ (کسانی که دیگران را بر خود مقدم میدارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند؛ کسانی که نفس خود را از بخل و حرص باز داشتهاند، رستگارند.»
منابع:
- بحارالانوار، ج 36، ص 59، حدیث 2 ------ کنز جامع الفوائد
-
سخاوت و ایثار على علیه السلام
-
اذا جادت الدنیا علیك فجد بها على الناس طرا انها تتقلب فلا الجود یفنیها اذا هى اقبلت و لا البخل یبقیها اذا هى تذهب (على علیه السلام)
سخاوت از طبع كریم خیزد و محبت و جاذبه را میان افراد اجتماع برقرار میسازد، شخص سخى هر عیبى داشته باشد در انظار عموم مورد محبت است.
على علیه السلام در سخاوت مشهور و كعبه آمال مستمندان و بیچارگان بود هر كسى را فقر و نیازى میرسید دست حاجت پیش على علیه السلام مىبرد و آن حضرت با نجابت و اصالتى كه در فطرت او بود حاضر نمیشد آبروى سائل ریخته شود. -
حارث همدانى دست نیاز پیش على علیه السلام برد، حضرت فرمود آیا مرا شایسته پرسش دانستهاى؟
عرض كرد بلى یا امیرالمؤمنین. على علیه السلام فورا چراغ را خاموش كرد و گفت این عمل براى آن كردم كه ترا در اظهار مطلب خفت و شكستى نباشد.
روزى مستمندى به على علیه السلام وارد شد و وجهى تقاضا كرد، على علیه السلام به عامل خود فرمود او را هزار دینار بدهد عامل پرسید از طلا باشد یا نقره؟ فرمود براى من فرقى ندارد هر كدام كه به درد حاجتمند بیشتر میخورد از آن بده.
معاویه كه دشمن سرسخت آن حضرت بود روزى از یكى پرسید: از كجا میآئى؟
آن شخص از راه تملق گفت از پیش على كه بخیلترین مردم است! معاویه گفت واى بر تو از على سخىتر كسى به دنیا نیامده است اگر او را انبارى از كاه و انبارى از طلا باشد طلا را زودتر از كاه میبخشد.
ایثار مقدم داشتن دیگران است بر نفس خود و كسى تا تسلط كامل بر نفس نداشته باشد نمیتواند مال و جان خود را به دیگرى بدهد، این صفت از سجایاى اخلاقى و صفات ملكوتى است كه در هر كسى پیدا نمیشود. على علیه السلام با زحمت و مشقت زیاد نانى تهیه كرده و براى فرزندان خود مىبرد در راه سائلى رسید و اظهار نیازمندى كرد حضرت نان را به او داد و با دست خالى به خانه رفت، روزى با غلام خود قنبر به بازار رفت و دو پیراهن نو و كهنه خرید كهنه را خود پوشید و نو را به قنبر داد.
یكى از مباشران على علیه السلام عوائد ملك او را پیش وى آورده بود آن حضرت فورا درآمد خود را به فقراء تقسیم نمود. عصر آن روز همان شخص على علیه السلام را دید كه شمشیرش را میفروشد تا براى خانواده خود نانى تهیه كند.
على علیه السلام هیچگاه سائل را رد نمیكرد و میفرمود: اگر من احساس كنم كه كسى از من چیزى خواهد خواست پیش از اظهار او در اجابت دعوتش پیشدستى میكنم؛ زیرا حقیقت جود ناخواسته بخشیدن است.
على علیه السلام میفرمود حاجتمندان حاجت خود را روى كاغذ بنویسند تا خوارى و انكسار سؤال در چهره آنها نمایان نشود. على علیه السلام چهار درهم پول داشت یكى را در موقع شب انفاق نمود و یكى را در روز و یك درهم آشكارا و یك درهم در نهان. آنگاه این آیه نازل شد كه مفسرین شأن نزول آن را در مورد انفاق آن حضرت نوشتهاند:
الذین ینفقون اموالهم باللیل والنهار سرا و علانیة فلهم اجرهم عند ربهم ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون (1) ؛ كسانی كه اموال خود را در شب و روز، نهانى و آشكارا انفاق میكنند براى آنها نزد پروردگارشان پاداشى است و ترس و اندوهى بر آنها نباشد. (2)
پس از قتل عثمان كه على علیه السلام به مسند خلافت نشست عربى نزد آن حضرت آمد و عرض كرد من به سه نوع بیمارى گرفتارم، بیمارى نفس، بیمارى جهل، بیمارى فقر! على علیه السلام فرمود مرض را باید به طبیب رجوع كرد و جهل را به عالم و فقر را به غنى.
آن مرد گفت شما هم طبیب هستید و هم عالم و هم غنى!
حضرت دستور داد از بیت المال سه هزار درهم به او عطاء كردند و فرمود هزار درهم براى معالجه بیمارى و هزار درهم براى رفع پریشانى و هزار درهم براى معالجه نادانى. (3)
علماء و مفسرین عامه و خاصه نقل كردهاند على علیه السلام در مسجد نماز میخواند و در ركوع بود كه سائلى در حالی كه سؤال میكرد از كنار او گذشت و آن حضرت انگشتر خود را كه در دست داشت با اشاره به او بخشید، سائل وقتى از او دور شد با رسول اكرم صلى الله علیه و آله برخورد نمود حضرت پرسید چه كسى این انگشتر را به تو داد؟ سائل اشاره به على علیه السلام نمود و گفت این شخص كه در ركوع است. آنگاه آیه: انما ولیكم الله و رسوله ... كه آیه ولایت بوده و ضمنا اشاره به خاتم بخشى آن حضرت است نازل شد. (4)
على علیه السلام تنها به بخشش مال اكتفاء نمیكرد بلكه جان خود را نیز در راه حق ایثار نمود، در شب هجرت به خاطر پیغمبر صلى الله علیه و آله از جان خود دست شست و به استقبال مرگ رفت، معنى پر مغز ایثار همین است كه جز على علیه السلام كسى بدان پایه نرسیده است.
على علیه السلام هیچگاه سائل را رد نمیكرد و میفرمود: اگر من احساس كنم كه كسى از من چیزى خواهد خواست پیش از اظهار او در اجابت دعوتش پیشدستى میكنم؛ زیرا حقیقت جود ناخواسته بخشیدن است.
ایثار مقدم داشتن دیگران است بر نفس خود و كسى تا تسلط كامل بر نفس نداشته باشد نمیتواند مال و جان خود را به دیگرى بدهد، این صفت از سجایاى اخلاقى و صفات ملكوتى است كه در هر كسى پیدا نمیشود. على علیه السلام با زحمت و مشقت زیاد نانى تهیه كرده و براى فرزندان خود مىبرد در راه سائلى رسید و اظهار نیازمندى كرد حضرت نان را به او داد و با دست خالى به خانه رفت، روزى با غلام خود قنبر به بازار رفت و دو پیراهن نو و كهنه خرید كهنه را خود پوشید و نو را به قنبر داد.
محدثین و مورخین، همچنین مفسرین ذیل تفسیر آیات سوره دهر (هل اتى) هر یك با مختصر تفاوتى در الفاظ و عبارات در مورد ایثار على علیه السلام به طور خلاصه چنین نوشتهاند كه حسنین علیهماالسلام مریض شدند پدر و مادر آنها و حتى خود حسنین نذر كردند كه پس از بهبودى سه روز به شكرانه آن روزه بگیرند. فضه خادمه منزل نیز از آنها پیروى نمود.
چون خداوند لباس عافیت به آنها پوشانید به نذر خود وفا كرده و مشغول روزه گرفتن شدند، على علیهالسلام سه صاع جو از شمعون یهودى كه همسایهشان بود قرض كرد و به منزل آورد حضرت زهرا علیهاالسلام روز اول یك صاع از آن را آرد نموده و (به تعداد افراد خانواده) پنج گرده نان پخت، شب اول موقع افطار سائلى پشت در صدا زد اى خانواده پیغمبر من مسكین و گرسنهام از آنچه میخورید مرا اطعام كنید كه خدا شما را از طعامهاى بهشتى بخوراند، خاندان پیغمبر هر پنج قرص را به مسكین داده و خود با آب افطار كردند.
روز دوم فاطمه علیهاالسلام ثلث دیگر جو را آرد كرد و پنج گرده نان پخت شامگاه موقع افطار یتیمى پشت در خانه حرفهاى مسكین شب پیشین را تكرار كرد باز هر پنج نفر قرصهاى نان را به او داده و خود با آب افطار كردند. روز سیم فاطمه علیهاالسلام بقیه جو را به صورت نان در آورد و موقع افطارى اسیرى پشت در آمد و سخنان سائلین دو شب گذشته را به زبان آورد. باز خاندان پیغمبر نانها را به او دادند و خودشان فقط آب چشیدند روز چهارم حسنین علیهماالسلام چون جوجه میلرزیدند. وقتى پیغمبر صلى الله علیه و آله آنها را دید فرمود پناه مىبرم به خدا كه شما سه روز است در چنین حالید. جبرئیل فورا نازل شد و 18 آیه از سوره هل اتى را (از آیه 5 تا آیه 22) در شأن آنها و توضیح مقامات عالیهشان در بهشت برین به رسول اكرم صلى الله علیه و آله قرائت كرد كه یكى از آیات مزبور اشاره به انفاق و اطعام سه روزه آنها است آنجا كه خداوند تعالى فرماید:
و یطعمون الطعام على حبه مسكینا و یتیما و اسیرا. (5)
و در آخر آیات نازله هم از عمل بیریا و خالصانه آنها قدردانىكرده و فرماید: ان هذا كان لكم جزاء و كان سعیكم مشكورا. یعنى البته این (مقامات و نعمتهاى بهشتى كه در آیههاى پیش آنها را توضیح داده) پاداش عمل شما است و سعى شما مورد رضایت و قدردانى است. (6)
پىنوشتها:
(1) سورة بقره آیه 274
(2) كشف الغمه ص 93ـ ینابیع المودة ص 92ـ مناقب ابن مغازلى ص 280
(3) جامع الاخبار ص 162
(4) مناقب ابن مغازلى ص 313ـ كفایة الطالب ص 250 و كتب دیگر.
(5) سوره دهر آیه 8
(6) شواهد التنزیل جلد 2 ص 300ـ امالى صدوق مجلس 44 حدیث 11ـ كشف الغمه ص 88 و كتب دیگر .
نظرات شما عزیزان: